زرنگ بودن و زرنگیکردن تعریف خاصی در جامعه ما دارد. وقتی کودکی اسباببازی همبازی خود را به زور میگیرد، به او میخندیم و میگوییم بچه زرنگی است. در مدرسه تقلبکردن از روی دست دیگری را ارزش و نشانه زرنگی یک فرد میدانیم و کسی که تقلب نمیکند را بیعرضه مینامیم. در تربیت بچههایمان دائم به آنها یادآوری میکنیم که حق گرفتنی است و باید حق خود را از همه بگیری. بزرگتر که میشویم یاد میگیریم هرجا صفی بود سعی کنیم توی صف بزنیم و زودتر کارمان را انجام دهیم.
رانندگی که یاد میگیریم یکی از اصول رانندگی، گرفتن راه از سایرین است. در حقیقت حق تقدم مهم نیست؛ مهم این است که شما چگونه بتوانی با زرنگی به دیگران راه ندهی و بتوانی راه خودت را زودتر از دیگران باز کنی. خط عابر پیاده و خط ویژه و حتی آمبولانس و آتشنشانی هم برای ما فرق ندارد. مهم این است که من زرنگ باشم و زودتر به مقصد برسم.
وقتی همه در یک صف مرتب در خروجی بزرگراه در حال خروج هستند از لاین سمت چپ سعی میکنیم به زور خودمان را در میان اتومبیلهای جلویی جا بدهیم و با زرنگی سریعتر به مقصد برسیم. در محل کارمان تا بتوانیم از زیر کار در میرویم و با زرنگی کار را به گردن دیگر همکارانمان میاندازیم و با زرنگی تنها خودمان را برای مدیرمان فعال نشان میدهیم و عوض کارکردن با چاپلوسی، جایگاه خودمان را ارتقا میدهیم.
زرنگی برای ما رسیدن به اهدافمان با هر وسیلهای است. مشروع و یا نامشروع بودن آن مهم نیست. اگر کارمان غیرقانونی هم باشد میگوییم این قوانین دست و پاگیر و بیهوده وضع شدهاند.
در چنین جامعهای که از کودکی به ما میآموزند زرنگ باشیم، اگر مدیر شویم و اختیارات فوقالعادهای در اختیارمان باشد و اگر با امضای ما میلیاردها تومان پول جابهجا شود چه میکنیم؟ آیا میشود توقع داشت اینجا هم جناب مدیر، زرنگی نکند؟ سوءاستفادههای اقتصادی چه آنهایی که لو میروند و چه آنهایی که مخفی میمانند و با زرنگی عامل آن به دادگاه و محاکمه نمیرسد همه ریشه در همین طرز فکر دارد که باید با زرنگی حق خودت را بگیری.
این کارها معمولا با این عبارت که لیاقت و شایستگی من خیلی بیشتر از حقوق دریافتی من است و من بایستی حقم را خودم دریافت کنم و همچنین اشاره به بیعدالتیهای موجود در جامعه توجیه میشود. از زرنگیهای کودکانه تا زرنگیهای چندهزار میلیاردی همه و همه ریشه در یک طرز فکر دارد و تا زمانی که این طرز فکر ما اصلاح نشود نمیتوان توقع پاکدستی و کار صادقانه از مدیران داشت.