در زمان صفویه گرچه در ایران معادن طلا و نقره وجود داشت، ولی استخراج نمی شد؛ زیرا هزینه استخراج یک مثقال نقره و طلا از قیمت آنها در بازار بیشتر بود و لذا بیشتر پولها را از سکه و شمش که از ممالک اروپا وارد میکردند، میساختند.
همه کسانی که وارد خاک ایران میشدند، اعم از تجار ایرانی و خارجیان موظف بودند که در ایروان یا تبریز که ضرابخانه شاهی در آنجاها وجود داشت، هر قدر پول نقره داشته باشند، اظهار کنند تا اسم شاه بر آنها ضرب شود. اگر کسی نقره خود را اظهار نمیکرد و گرفتار میشد جریمه زیادی از او دریافت میکردند.
اما اگر تاجری کار و شغلش اجازه نمیداد که در ایروان یا تبریز توقف کند و میخواست نقرهاش را مستقیما به اصفهان ببرد و در ضرابخانه آنجا سکه بزند، بلیتی از رئیس ضرابخانه ایروان یا تبریز می گرفت و همان بلیت برای او سند معامله و ارائه نقره محسوب میشد.
تاورنیه می نویسد: «کم اتفاق میافتد که تاجری، نقره خود را به اصفهان برساند؛ بهدلیل اینکه روسای ضرابخانه سرحدی یک تنک (مقدار کم) نقره یا چیزی نظیر آن به تاجر تعارف میدهند که او را بر آن دارند تا در تبریز یا ایروان نقره خود را به سکه مملکتی تبدیل کند.
آنهایی که برای تجارت ابریشم به گیلان میروند، باید از تفلیس بگذرند، در آنجا رئیس ضرابخانه، صدی دو به آنها منفعت میدهد که در آنجا نقره را سکه زنند، بهدلیل آنکه پولی که آنجا به ایشان میدهند، قدری بار دارد ولی برای آنها تفاوتی نمیکند؛ زیرا به همان قیمت اسمی این سکه در تمام گیلان رایج است.»
دالساندری هم که در عهدشاه طهماسب به ایران آمده است، در این مورد مىنویسد: «کسانى که نقره از ترکیه به ایران وارد مىکنند، ۲۰درصد منفعت مىبرند؛ از طلا ۱۴ الى ۱۵درصد و از مس ۱۸ و گاهى ۲۰درصد.» به همین دلیل، پول زیادى از اروپا و ترکیه (عثمانى) وارد ایران مىشد؛ اما این پولها در ایران نمىماند و بیشترشان راه هندوستان را در پیش مىگرفت.
قسمتى از آنها هم در خزانه شاه و صندوق افراد تا ابد زندانى مىشد. نتیجه این شد که همواره پول نقره خوب در ایران کمیاب بود و به این جهت، دولت خروج پول طلا و نقره را از ایران قدغن کرد و حتى در زمان شاه عباس، مجازات آن اعدام بود؛ ولى با این حال، قاچاق طلا و نقره از ایران همچنان ادامه داشت و با دادن رشوه به حکام بنادر یا با پنهان کردن پولها در بین کالا، آنها را از ایران خارج مىکردند.
در واقع، در آن دوره هندیان وضع نابهنجاری را در ایران بهوجود آورده بودند. آنان سرمایه خود را در تجارت بین ۱۸ تا ۲۰ ماه، دو برابر مىکردند و از اختلاف وزن عیار سکههاى محلى استفاده و سکههاى بهتر را از جریان خارج مىکردند و به هندوستان مىفرستادند.
شاهعباس هم از ورود این دسته به ایران جلوگیرى مىکرد؛ ولى بر اثر رشوه دادن هندیان که بهصورت هدایا به شاه صفى دادند، وى به آنها اجازه سکونت و تجارت در ایران را داد.
علاوه بر هندیان، اروپاییان نیز به این کار اشتغال داشتند. مسیوگاردن، کنسول فرانسه در ۲۰ژانویه۱۷۲۲ در گزارش خود به وزیر امور خارجه فرانسه در این مورد مىنویسد: انگلیسیها و هندىها، تمام طلا و نقره ایرانى خود را بهصورت شمش یا سکه از ایران خارج مىکنند. آنها بهطور مخفیانه و خیانتآمیزى، قلیان و زین و برگ یراق و بشقابهاى طلا و نقره را خریدارى و تبدیل به شمش میکردند و به هندوستان مىفرستادند.»
اگرچه سکههاى ایرانى روز به روز کمارزشتر مىشد، بازهم صدور آنها براى هندیان صرف مىکرد؛ زیرا پول هندوستان مرتب در مسابقه کمارزش شدن پول از ایران جلو بود.
یکى از دلایل صدور طلا و نقره از ایران هم این بود که ً معمولا سلاطین سعى مىکردند که از نظر حفظ اعتبار خود، سکههاى خوب و پرعیار نقش بزنند و تا اواخر دوره قاجاریه، این بدعت که حتىالامکان سکههاى پادشاهان باید خوشعیار باشد، رعایت مىشد.
تهونو که در زمان شاه عباس دوم ۱۶۶۸-۱۶۶۴) به ایران آمده بود، مى نویسد: «ازآنجاکه سکه عباسى، رایجترین سکه در ایران است، خوب است تذکر این نکته داده شود که این پول یکى از بهترین پولهاى جهان است.
این سکه از نقره خالص ساخته شده و ضرابان جرأت ندارند یک سکه را ضرب کنند؛ مگر آنکه نقره هاى وارده را ذوب کرده، سپس به عباسى تبدیل کنند.
عباسى را با چکش مىکوبند نه با ماشین، ولى با این همه وزن آنها به قدرى خوب و یکنواخت است که وقتى مىخواهند مبلغ زیادى پول بپردازند، آنها را از روى وزن احتساب مىکنند.»