برخی افراد در سطوح مدیریتی و حاکمیتی که به تصمیمسازی برای جامعه میپردازند، باید به وضوح روشن کنند که با کدام اسناد و مدارک و بر اساس چه آمارهایی از رضایت و مصلحت مردم سخن میگویند.
به نظر میرسد که جز عدهای محدود و خاص با نیتهای نامشخص، کمتر کسی حامی تداوم سیاستهای ناکارآمد فیلترینگ است.
در این میان، توانستهایم حداقل یک گروه خاص را شناسایی کنیم که به واسطه فروش فیلترشکن، کسبوکار چند هزار میلیاردی دارند و در تضاد منافع قرار دارند.
اما اگر برخی دیگر نیز نیتی خیرخواهانه دارند و باور دارند که محدودیتها میتواند به رشد پلتفرمهای داخلی کمک کند، بهتر است صدای مدیران این پلتفرمها را بشنوند و آنها را در این فرآیند نادیده نگیرند.
لطفاً به ما استناد نکنید
به تازگی، آقای رسول جلیلی، عضو شورای عالی فضای مجازی، در حمایت از تداوم فیلترینگ به نمونههای موفق مانند نرمافزار “نشان” اشاره کردند، که جایگزین “وِیز” شده است، یا “دیجیکالا” و “آپارات” که به خوبی جایگزین “آمازون” و “یوتیوب” گردیدهاند و جامعه نیز از این وضعیت ابراز رضایت کرده است.
اما جالب اینجاست که خود این پلتفرمها عنوان کردهاند که لطفاً برای توجیه تصمیمات خود به ما استناد نکنید.
مدیران این پلتفرمها در واکنش به این اظهارات بیانیهای صادر کردند و تأکید کردند که سیاستهای فیلترینگ نه تنها به نفع مردم و کسبوکارهای دیجیتال نیست، بلکه باعث خسارتهای میلیاردی به کاربران ایرانی و کاهش امنیت موبایلهای آنان شده است.
با این حال، اینکه برخی با استناد به رضایت مردم از سیاستهای نادرست خود دفاع میکنند، به یک عادت ناپسند میان برخی مقامات تبدیل شده است که نظرات و خواستههای خود را به عنوان آرای عمومی معرفی میکنند.
نظر 20 درصد از افراد جامعه، نمایانگر نظر کلی جامعه است؟
آیا متولیان تصمیمسازی بر این باورند که نظر 20 یا 30 درصدی از افراد جامعه که فیلترینگ را نپذیرفتهاند، نمایانگر نظر کلی جامعه است؟
چرا که تنها با نگاهی به عملکرد رسانه ملی متوجه میشویم که سیاستهای انحصاری و محدودیتها چه نتایجی در پی داشتهاند.
آیا با صرف هزاران میلیارد تومان از بودجه عمومی، موفق به ایجاد مرجعیت رسانهای شدهایم؟
با ایجاد انحصار و قیمتگذاری دستوری در صنعت خودرو، چه نتیجهای به دست آوردهایم جز زیان انباشته و نارضایتی جامعه؟
از این رو، پیشنهاد میشود که افرادی مانند آقای جلیلی از طرف خود اقدام به نظرسنجیهای تصادفی در جمعهای کوچک و بزرگ کنند تا سطح واقعی رضایت مردم از سیاستهای موجود را بسنجند.
مگر اینکه بر این باور باشند که دیدگاههای عمومی به هیچ وجه ملاک نیست و نیاز به بسترسازی برای آموختن مصالح و حکمت به جامعه وجود دارد. در این صورت، بهتر است این دیدگاه را به صراحت ابراز کنند.