متن حاضر به ارائه چکیدهای از کتاب «چگونه با آمار دروغ بگوییم؟ [۱] پرداخته است و با آوردن مثالهایی بومی از ایران (خارج از متن کتاب اصلی)، مفاهیم کتاب را شرح داده است. این کتاب که در سال ۱۹۵۴ توسط «دارل هاف» [۲] در ایالات متحده آمریکا به رشته تحریر درآمده است با زبانی ساده و با استفاده از برخی مثالهای عامهفهم نشان میدهد به چه روشهایی با استفاده از آمار مخاطبان عام فریب داده شده یا گمراه میشوند و از سوی دیگر این مخاطبان با دقت به چه مواردی میتوانند صحت آماری که به آنها ارائه میشود را مورد بررسی قرار دهند. این کتاب به ارائه یک دید کلی از چگونگی دستکاری آمار و ارقام و راههای ساده تشخیص این ترفندها میپردازد.
توجه به آمار از این جهت حائز اهمیت است که با زندگی روزانه همه افراد گرهخورده است. گاهی آمار و ارقام به شکل نادرستی اعلام میشوند یا اگر به شکل درستی ارائه شوند ممکن است آنطور که شایسته است برداشت درستی از آنها صورت نگیرد. به عنوان مثال ارائه آمار و ارقام کلی بدون پرداختن به جزئیات یکی از مواردی است که باعث سوءبرداشت از آمار شده و بعضاً ممکن است اعتبار مرجع اعلام کننده را نیز خدشهدار کند.
از سوی دیگر بازی با لغات و مفاهیم از دیگر ترفندهایی است که میتوان با استفاده از آنها به ارائه تصویری نادرست از حقایق موجود پرداخت. دستکاری در نمودارها نیز روش دیگری است که با استفاده از آن میتوان واقعیات را متفاوت با آنچه هست ارائه داد. در بخشهای بعد هریک از این موارد با ذکر مثالهایی ملموس از جهان واقعی توضیح داده میشود.
ارائه ارقام کلی بدون ذکر جزئیات
یکی از مواردی که در گزارشگری آمار عمداً یا سهواً اتفاق میافتد ارائه ارقام کلی بدون ذکر جزئیات است که واقعیات را به شکل دیگری بیان میکند. به عنوان مثال زمانی که رئیس پلیس یک شهر اعلام میکند که در طول یک سال گذشته تعداد جرایم و تخلفات در شهر کاهش یافته است، یک عدد کلی برای تمامی جرائم اعلام میکند بدون اینکه طبقهبندی از آنها ارائه دهد. مثلاً ممکن است تعداد جرایمی از جمله کیفقاپی یا زورگیری افزایش یافته ولی در مقابل سرقت مسلحانه و قتل کاهش بسیار زیادی داشته باشد و کاهش یکی افزایش دیگری را خنثی کند و در نهایت مجموع فقرههای جرم و جنایت را نسبت به ادوار قبل کاهش دهد. این به این معنی است که نیروی پلیس در کاهش برخی جرایم عملکرد قابل توجهی داشته و در مبارزه با برخی دیگر ضعیف عمل کرده است. بنابراین اعلام کاهش تعداد کل جرایم تصویر روشنی از عملکرد پلیس در حوزههای مختلف به دست نمیدهد.
نوع دیگری از گزارشگری آمار ارائه ارقام خام است. به عنوان مثال وقتی عنوان میشود که حقوق یک نفر ۳ میلیون تومان در ماه است نمیتوان بهدرستی گفت که آیا این میزان حقوق و درآمد برای آن فرد سطحی مطلوب است یا خیر. به بیان دیگر هیچ معیاری دیگری برای مقایسه این عدد خام ارائه نشده است. یکی از راههای شفافسازی در این زمینه مقایسه حقوق و درآمد فرد با هزینههایی است که وی در طول یک ماه متحمل میشود. بهطور سادهای میتوان محاسبه کرد که هزینههای شخص چند درصد از حقوق ماهانه را به خود اختصاص میدهد و میتوان تشخیص داد که آیا حقوق ماهانه ۳ میلیون تومان سطح مطلوبی است یا نه. بنابراین داشتن مبنای دقیق و منطقی برای مقایسه امری ضروری است.
سوء استفاده از تعاریف واژگان
زبان به عنوان مهمترین ابزار ارتباطی بشر دارای پیچیدگیهای فراوانی است که منجر به برداشتهای متفاوتی از کلمات میشود. به بیان دقیقتر ارتباط ذاتی بین واژگان و معنایی که برای آنها در ذهن افراد است وجود ندارد و این امر به تجربیات و احساسات افراد در یک محدوده جغرافیایی وابسته است. به عنوان مثال تعاریف و معیارهای متعددی برای واژههایی همچون «شادی» یا «خوشبختی» وجود دارد و برداشت جوامع مختلف از معنای چنین کلماتی با توجه به شرایطی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه متفاوت است.
همچنین وجود تعاریف مختلف از برخی مفاهیم میتواند برای مخاطب ابهام ایجاد کند. به عنوان یک مثال اقتصادی در اینجا میتوان به واژه «بیکار» اشاره کرد. این واژه از جمله واژگانی است که برداشتهای مختلفی از آن میشود و بهاصطلاح مفهومی خاکستری دارد. به عنوان مثال ممکن است بیکار به فردی اطلاق شود که شغل ثابت یا تمام وقت ندارد یا اینکه تنها برخی روزها در محل خاصی کار کند. بنابراین تعاریف مختلفی برای این واژه ارائه میشود. همچنین ممکن است در مقایسه بین بیکاری در کشورها معیاریهای مختلفی برای تعریف فرد بیکار در نظر گرفته شده باشد که این امر عملاً مقایسه نرخ بیکاری بین کشورها را بیمعنی میکند.
بر اساس توضیحات ارائه شده لازم است در ارائه آماری از این نوع به تعریف واحدی استناد شود تا امکان مقایسه صحیح بین اعداد و ارقام فراهم شود. بر اساس تعریف ارائه شده توسط سازمان بینالمللی کار۳، بیکار فردی است که در هفته کمتر از یک ساعت کار کند. این تعریف گر چه ممکن است بهزعم برخی افراد غیرمعقول باشد اما معیاری است که برای سنجش نرخ بیکاری مورد استفاده قرار میگیرد. جمهوری اسلامی ایران نیز از سال ۱۳۸۴ و روی کار آمدن دولت هشتم از تعریف بینالمللی ارائه شده برای بیکار استفاده کرد تا از این طریق نرخ بیکاری کشور با سایر کشورها قابل مقایسه شود.
اما نکته در اینجاست که با توجه به تعریف بینالمللی فرد بیکار، حال افرادی که حداقل یک ساعت در هفته کار میکنند نیز شاغل به حساب خواهند آمد و بهاینترتیب نرخ بیکاری محاسبه شده از این طریق نسبت به روشهای قبل کاهش خواهد یافت. این امر میتواند وسیلهای باشد تا دولتها با تغییر در تعریف فرد بیکار و نیز مقایسه ارقام برحسب محاسبات جدید با ارقام قدیمی به دفاع غیرمنصفانه از عملکرد اقتصادی خود بپردازند.
دستکاری نمودارها
استفاده از نمودارها برای نشان دادن آمار و ارقام امکان مقایسه و درک بهتر را برای مخاطبان فراهم میکند اما همین روش بعضاً برای القای موارد خلاف واقع نیز مورد استفاده قرار میگیرد. فرض کنید سود یک شرکت از ۲۰ میلیون تومان در سال ۱۳۹۵ به ۲۱ میلیون تومان در سال ۱۳۹۶ افزایش یافته. بهعبارتدیگر سود شرکت در این سال ۵ درصد رشد داشته است. حال مدیرعامل شرکت درصدد است این رشد را در جلسه مجمع عمومی با استفاده از نمودار به سهامداران نشان دهد. نمودار ۱ روند سود شرکت را در شرایطی که نمودار دستکاری نشده به تصویر میکشد.
همانطور که مشاهده میشود سود شرکت در طی ۶ سال بهطور ملایمی افزایش یافته اما اگر مدیرعامل شرکت درصدد باشد در نمایش افزایش سود شرکت بزرگنمایی کند انجام این کار با برخی تغییرات در نمودار مقدور است. به عنوان مثال با شروع محور عمودی از عدد ۱۷ میلیون تومان و همچنین تغییر مقیاس محورها روند افزایش سود شرکت را میتوان با شیب تندتری نشان داد و اینگونه به سهامداران القا کرد که سودآوری شرکت به طور فزایندهای در حال رشد بوده است. نمودار ۲ روند سود شرکت را پس از دستکاری نمودار نشان میدهد. بدیهی است که با دقت به محور عمودی نمودار که بیانگر میزان سود شرکت است میتوان به ترفند استفاده شده برای فریب سهامداران پی برد.
آنچه در این نوشتار مورد بحث قرار گرفت تنها موارد اندکی از ترفندهایی بود که برای متفاوت جلوه دادن شرایط موجود با دستکاری در آمار مورد استفاده قرار میگیرد و توجه به این ترفندها امکان درک صحیحتری از آمار و ارقام و ارائه شده را فراهم میکند. موارد متعدد دیگری نیز در کتاب مورد بررسی وجود دارد که با ذکر مثالهایی چگونگی دستکاری در اعداد و ارقام را توضیح داده است.