آنگونه که آمار نشان میدهد ۹۰ تا ۹۲ درصد آب مصرفی در ایران صرف کشاورزی میشود، ۵ درصد در صنعت و ۲ تا ۳ درصد هم بهعنوان آب آشامیدنی در اختیار شهروندان قرار میگیرد.
باتوجه به این تقسیمبندی کاملا مشخص است که بیشترین مصرف در چه بخشهایی اتفاق میافتد و بهطبع در همان بخشها نیز باید به فکر صرفهجویی بود.
کشاورزی به سبک کوروش کبیر
باید توجه کرد حتی اگر شهروندان هیچ آبی مصرف نکنند، ۳ درصد از مصرف آب کل کشور کاسته میشود که این مقدار نمیتواند مشکلات و تنشهای آبی کشور ما را حل کند. البته باید دانست که غالب اتلاف ذخایر آب در صنعت اتفاق نمیافتد، بلکه آلوده شدن آب در صنعت رخ میدهد که جای نگرانی ما است. بیشترین اتلاف آب در بخش کشاورزی است و دلیلش هم این است که ما همان سیستم مصرف آبی را داریم که کوروش کبیر داشت؛ یعنی آب را در شهر رها میکنیم که مقدار زیادی از آن تبخیر میشود و مقداری هم از دسترس خارج شده و به اعماق زمین میرود.
در حالی که جهان به طرف آبیاریهای بارانی، قطرهای و مهپاش رفته، ما هنوز هم سیستم سنتی کشاورزی و آبیاری را اجرا میکنیم. کشورهای توسعهیافته بهدنبال کاهش حداکثری مصرف آب در بخش کشاورزی هستند، اما ما بهطور کامل چشممان را روی هدررفت آب در زراعت بستهایم و با پافشاری روی لزوم صرفهجویی در منازل صورتمسئله را با انداختن تقصیر به گردن مردم پاک میکنیم. چنین رویکردی نهتنها نمیتواند گرهی از کار کشور باز کند بلکه باعث پیچیدهتر شدن شرایط میشود.
تبخیر آب پشت سدها
بهتازگی کشف شده ۳۰ درصد منابع آبی در کشور ما تبخیر میشود. دلیل اصلی این اتفاق هم وجود سدهای پرشماری است که آبها را در یک دریاچه جمع میکند و همین مسئله باعث میشود آبها بخار شوند. آمارها نشان میدهد بیش از یکسوم منابع آبی تبخیر میشوند. در چنین شرایطی ما ۶۵۰ سد روی رودخانهها زدهایم که هر یک باعث شده بسیاری از رودخانهها خشک شوند. در خوزستان، سیستانوبلوچستان، بوشهر و… ۳۰ میلیارد مترمکعب تبخیر آب داریم، در حالی که این میزان آب میتوانست در دل زمین برود و کشاورزی را احیا کند؛ بنابراین کشاورزی تبدیل به چاهی شده که آب را میبلعد و محصول هم نمیدهد. در حال حاضر برای تولید هر کیلو هندوانه ۳۰ لیتر آب مصرف میکنیم و بعد آن را با چه قیمتی به امارات میدهیم؟ یا مثلا در کرانه زایندهرود، خربزه، هندوانه و طالبی میکاریم و بعد در کنارش برنج میکاریم. این نوع کشاورزی نهتنها اشتباه است، بلکه به هیچ عنوان بهصرفه و اقتصادی نیست.
باید به فکر ایران باشیم
اوضاع محیطزیست مملکت بسیار ناگوار است، اما آنچه به نگرانیها دامن میزند بیتفاوتی مسئولان نسبت به مقوله محیطزیست است که باعث میشود بحران بزرگ و بزرگتر شود.
متاسفانه این رویکرد دولت و حاکمیت باعث شده مردم عادی هم فعالان محیطزیستی را عدهای بیدرد تصور کنند که دغدغه معیشت ندارند و چون خوشی زیر دلشان زده وارد حوزه محیطزیست شدهاند، اما اینطور نیست؛ بسیاری از شهروندانی که پا به این عرصه میگذارند از روی احساس مسئولیت و تعهد شهروندی است که میخواهند سهم و وظیفه خود را در قبال اقلیم ایران ادا کنند.
البته از حق نگذریم ذهنیت مردم نسبت به این موضوعات بسیار بهتر شده و خوشبختانه شبکههای اجتماعی نقش بسیار سازندهای در این زمینه بازی کردهاند، حتی در برخی از روستاهای کردستان شاهد شکستن تفنگ ازسوی صیادانی هستیم که راه امرار معاش دیگری جز شکارچیگری نداشتند. همه اینها نشانههای مثبتی است که باعث میشود امید در دلها زنده بماند اما حاکمیت باید با تمام قوا در راستای روشنگری تلاش کند تا حساسیت جامعه نسبت به معضل محیطزیست تحریک شود.