این روزها که همه مردم ایران از قطعی برق به معنای واقعی کلافه شده اند دو مسئله اساسی ذهن ها را درگیر می کند.
اول اینکه برنامه مسئولین مملکت، واقعا و جدای از شعارزدگی برای حل این معضل چیست؟ و دوم اینکه این شرایط با روندی که در پیش است تا کجا قابل دوام است؟
آنچه همه ما شاهد هستیم صرفا شنیدن موضوعاتی از این قبیل است که بحث ناترازی انرژی یک بحث قدیمی است و نباید انتظار حل شدن کوتاه مدت آنرا داشت، موعظه هایی مبنی بر صرفه جویی، تهدیدهایی مبنی بر قطع برق و البته اعلام جدول خاموشی ها برای مردم شریف ایران است
برای پاسخ دهی به این دو پرسش حیاتی، چهار سناریو بیشتر وجود ندارد: یا مسئولین وزارت نیرو نمی دانند که چه بحرانی در پیش است، یا می دانند اما آنرا وانمود نمی کنند یا می دانند اما کاری از دستشان بر نمی آید و یا ترکیبی از همه اینهاست.
بدون اقدام فوری شبکه برق ایران حداکثر تا ۴ سال دیگر دوام می آورد.
مصرف برق ایران سالانه ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ مگاوات افزایش می یابد، در حالیکه ظرفیت تولید تنها ۳۰۰۰ مگاوات رشد می کند.
این مازاد شکاف تا پایان همین دولت یعنی سه سال آینده ۳۰ هزار مگاوات بیشتر از وضعیت امروز خواهد شد و سیستم برق کشور را از مدار خدمات رسانی بطور کامل خارج می کند!
۶۰ درصد نیروگاههای ایران فرسوده اند و تا دو سال آینده ۱۲ هزار مگاوات از ظرفیت تولیدی آنها از دست می رود.
وابستگی ۸۰% نیروگاهها به گاز، هر زمستان موجب کاهش ۱۰ هزار مگاواتی تولید برق میشود و این روند بدون کوچکترین تردیدی تا ۲ سال آینده خاموشی های زمستان را به ۸ ساعت در روز و در تابستان ۴ سال آینده به ۱۴ ساعت در روز می رساند!
درست خواندید ۱۴ ساعت در روز!
از آنجایی که تمرکز این تحلیل بر روی مسائل اقتصادی است از اثرات اجتماعی این بحران عبور می کنیم!
همه فعالان اقتصادی به خوبی می دانند که قطع ۱۴ ساعته برق در روز عملا به معنی تعطیلی اقتصاد کشور است. صنایع انرژی برکه گل سرسبد اقتصاد ایران است از مدار خارج میشوند.
صنعت فولاد امروز به ۲۰۰۰ مگاوات برق نیاز دارد که با این شرایط تقریبا نیمی از تولید خود را از دست خواهد داد، این رخداد معادل ۱۲ میلیارد دلار ضرر به اقتصاد ایران است. ایضا در صنعت انرژی بر آلومینیوم که مصادف با تعطیلی ۶۰% از واحدها و زیان ۳ میلیارد دلاری برای کشور است.
صنایعی مانند سیمان عملا با ۴ روز تعطیل در هفته مواجه میشوند و پتروشیمی، پول سازترین صنعت ایران با زیان ۱۲ میلیارد دلاری .
نیاز به هیچ توضیحی نیست که تسری این بحران در همه ابعاد اقتصادی، کشور را قطعا با رشد منفی ( احتمالا 3% ) ، و پس از آن تورم دو برابر امروز و همزمان دو برابر شدن نرخ بیکاری حاصل از تعطیلی واحدهای تولیدی و خدماتی روبرو خواهد کرد و جمع زیان اقتصادی ۷ میلیارد دلاری قطع برق که توسط نمایندگان مجلس در تریبون های رسمی فریاد کشیده می شود به ۷۰ میلیارد دلار خواهد رسید
همه می دانند که زندگی در استانهای گرمسیر کشور با ۱۴ ساعت قطع برق عملا غیرممکن است و ما شاهد سیل مهاجرت صدها هزار نفر و شاید میلیون نفری از مردم این استانها احتمالا به استانها شمال کشور خواهیم بود.
خدمات رسانی در مراکز درمانی معضل بعدی است، تجهیزات آبرسانی مختل و مسئله آب هم به مسئله قبلی اضافه می شود، و دوستان استارتاپی هم بدلیل قطع برق و اینترنت از این بحران قسر در نمی روند، خدمات عمومی کشور از بانکها و ادارات ایضا …
فقط ۴ سال تا این نقطه فاصله داریم.
شاید این نوشته تا حدی پاسخ پرسش دوم ما را به روشنی بدهد
پرسش اول اما هنوز بی پاسخ است !