به گزارش بنکر (Banker)، از آنجایی که دونالد ترامپ تلاش میکند مکانیسم ماشه را به راه بیندازد، همزمان در تهران نیز جوی روانی و هیجانی بازار ارز را فراگرفته و بسیاری از ناظران را از بروز چنین اتفاق ناخوشایندی نگران کرده است. البته با توجه به شکست دیپلماتیک هفته گذشته دولت ایالات متحده در شورای امنیت، انتظار میرفت نرخ دلار با کاهش مواجه شود، اما تا به این لحظه چنین نتیجهای در بازار ارز ایران حاصل نشده است. در این بین نوسانگیران در بازار ارز تهران نیز فرصت را غنیمت شمرده و سعی دارند با دمیدن در آتش اخبار پیرامون فعالسازی احتمالی مکانیسم ماشه، شاخص ارز را با افزایش همراه کنند.
آلبرت بغزیان چندان با این تحلیل موافق نیست، وی معتقد است بانک مرکزی تنها بازیگر عمده بازار ارز بوده و نوساناتی که اخیرا شاهدش بودهایم هم چندان زیاد نیست و اهمیت چندانی ندارد. این استاد باسابقه دانشگاه، نسبت به اثرگذاری جابهجایی سرمایه از بازار سهام به سمت بازار ارز نیز چندان خوشبین نیست و اظهار میکند که این امر چندان تغییری در بازار ارز ایجاد نخواهد کرد. وی همچنین معتقد است نتیجه این جابهجاییها در بازارهای موازی تنها و تنها از بین رفتن سرمایه عدهای از مردم عادی خواهد بود که در مقابل سود زیادی را ازآن برخی افراد کرده است. بغزیان در گفتو گو با صمت این نحوه عملکرد بازار را ناعادلانه و به دور از انصاف دانست و گفت: زندگیهای بسیاری از مردم که آشنایی چندان به بازار بورس ندارند در این بین دچار بحرانهای بسیار جدی خواهد شد.
نخست آنکه بهتر است اصطلاح سرمایهگذاری را به بازار ارز نسبت ندهیم، چراکه سرمایهگذاری زمانی رخ میدهد که شما منابع را به سمت ایجاد ظرفیت تولید میبرید، ولی در ایران سرمایهگذاری که در بورس انجام میشود، بهدلیل استفاده از قدرت خرید پول و حفظ ارزش آن است و نه با انگیزه ایجاد ظرفیت تولید. مورد دیگر هم این است که پول ملی ما ریال است و دائم قدرت خرید ما کاهش مییابد. فرض کنید در امریکا فردی وارد بازار ارز شود و در پی تحصیل سود باشد، او از اختلاف نرخ دلار در کشورهای دیگر است که میتواند به سود برسد در حالی که در داخل کشور هم ارزش پول و قدرت خریدش حفظ شده است. اما در ایران موضوع جور دیگری است، چراکه شما بهدلیل احتمال تشدید تورم قدرت خرید خود را از دست میدهید. افراد برای جلوگیری از کاهش ارزش نقدینگی خود سعی میکنند آن را به مسکن، خودرو و… تبدیل کنند تا حداقل ارزش پول خود را حفظ کرده باشند. حالا هم در ماههای اخیر بهدلیل رشد بالای بازار سهام، این سرمایهها جذب بازار بورس شدهاند.
از دیدگاه شما ممکن است این جابهجاییها موجب نوسان در بازار ارز شود؟
من معتقدم عاملی که موجب تغییرات در نرخ ارز میشود، هیچکس و هیچ نهادی نیست، به جز بانک مرکزی! همه چیز به اراده بانک مرکزی برمیگردد که آیا علاقه و انگیزهای برای حفظ نرخ ارز دارد یا خیر. توجه داشته باشید که در مقاطع خاصی از زمان دست به تغییرات در نرخها زدهاند، در حالی که افراد و اشخاص حقیقی در خیابان فردوسی و جمهوری به هیچ عنوان توان چنین کاری را ندارند. چند صراف که توان تغییر دادن نرخ ارز در این مقیاس را ندارند.
به اعتقاد من تنها بانک مرکزی است که سیاستگذار این حوزه است و ابزار این کار را هم دارد. حالا جابهجایی سرمایههای تازهوارد به بورس به سمت بازار ارز، طلا و… چندان تاثیر خاصی روی قیمتها نخواهد داشت. مثلا اگر ارز از ۱۳هزار تومان به ۱۸هزار تومان میسد چرا بانک مرکزی تابلوی اعلام نرخها را تغییر میدهد؟ چرا همه منتظر میمانند تا ساعت ۱۱ نرخها مشخص شود؟ این نرخها را چه کسی تعیین میکند؟ اگر این مسئله را چند صراف در خیابانهای تهران تعیین کنند که باید خیلی افسوس بخوریم به حال خودمان! یعنی باید باور کنیم که سیاستگذاران ما در بانک مرکزی تابع چند صراف هستند؟ بسیار بعید است چراکه بیشترین منابع ارزی در اختیار بانک مرکزی است و اصلا با این میزان اثرگذاریها بر بازار ارز قابل مقایسه نیست. مثل این است که بگوییم نرخ بهره را چند نفر معین میکنند، اگر چنین است دیگر بانکهای ما چه کاره هستند؟
با توجه به شرایطی که مطرح کردید، به نظر شما دلیل نوسانات اخیر چه بوده است؟
این میزان نوسانی که در روزهای اخیر داشتهایم، چندان زیاد و اثرگذار نیست، در نهایت۶۰۰ تا ۷۰۰ تومان تغییر در نرخ دلار و یورو داشته و نوسان چندان شدیدی را شاهد نبودیم. اگر نرخ دلار مثلا به ۲۷هزار تومان برسد میتوان گفت که با نوسان بسیار بالایی مواجه هستیم که میتواند نرخ کالاها را هم تغییر دهد، اما با این میزان تغییرات در نرخها اتفاق چندان خاصی در راه نخواهد بود. حال این سوال مطرح میشود که آیا وضعیت بازار سهام ممکن است بر بازار ارز تاثیر بگذارد؟ از یک جهت بله امکان دارد، چراکه در ایران بازارهای موازی مکمل یکدیگر هستند و زمانی که یکی از این بازارها در رونق است، بازار دیگر در رکورد به سر میبرد. البته گاهی هم همراه یکدیگر هستند و هر دو شرایط مشابهی را تجربه میکنند. حالا ممکن است که بخشی از این نوسانات اخیر بهدلیل بحث تحریمها هم باشد، اما این امر نمیتواند تاثیر چندانی بر بازار سهام بگذارد.
بورس ما بعد از چندی، هفته قبل سیر نزولی در پیش گرفت. خاطرتان هست که جنجالهایی پیرامون عرضه صندوق دارا دوم بین وزارت نفت و وزارت اقتصاد پیش آمد و در پی آن هم بازار سرمایه روند نزولی را در پیش گرفت، البته مسئله گشایش اقتصادی هم نتوانست انتظارات مردم را از این طرح برآورده کند و این مورد هم موجب بروز هیجانات در بازار بورس تهران شد که نتیجهاش را همگی دیدیم.
آیا فکر میکنید روند اصلاح بورس ادامهدار خواهد بود؟
اصلاح بازار همیشه وجود داشته و دلیلش این است که عدهای ترجیح میدهند از بازار خارج شوند. البته زمان این اصلاحات را بیشتر حقوقیهای بزرگ مشخص میکنند و ممکن است گاهی به یکدیگر سیگنال هم بدهند تا اصلاح بورس رخ دهد. البته من نمیگویم که مافیا در بازار سرمایه ما وجود دارد، اما همیشه بعد از مدتی برمیگردد چراکه عدهای خریدار و بهدنبال سود هستند، چه بسا سهامدارانی که در صف فروش ایستادهاند، صف خرید نیز ایجاد کنند. بعید میدانم سازمان بورس در جریان نباشد حتی ترکیب معاملات روزانه میتواند بهسادگی نشاندهنده این مسئله باشد که در بورس چه خط و خطوطی وجود دارد.
ولی در نهایت مردم عادی و نابلدی که بر اثر هیجانات وارد بازار شدهاند و بهدلیل احساس خطر از این حوزه خارج میشوند، مقصر جلوه میکنند، در حالی که قربانیان اصلی این اتفاقات همین مردم عادی هستند.
افرادی که از این نوسانات سود میبرند توجهی به ضررکنندگان ندارند، به بیان دیگر، میتوان گفت هیچیک از برندگان این شرایط به عدالت و انصاف توجهی ندارند و فقط به فکر سود خود هستند.
مسلما با این سرمایههای اندک نمیتوانند مسکنی را حتی عوض کنند، چه برسد به اینکه مسکن جدیدی را تهیه کنند، اما طبیعتا با این مقدار از سرمایه مردم خواهند توانست وارد بازار ارز شوند ولی من به هیچ وجه نمیتوانم بپذیرم که این دسته از مردم عامل افزایش نرخ ارز خواهند بود، بلکه معتقدم بازیگر اصلی بانک مرکزی است.
یعنی شما معتقدید تعادل در اختیار بازار نیست و همه چیز در دست بانک مرکزی است؟
بله از نظر من بانک مرکزی بیشترین سهم را در این نوسانات دارد، هر قدر هم این امر را انکار کند، ولی باز هم نمیتوان نقش بانک مرکزی را در این زمینه نادیده گرفت. جالب اینجاست که گاهی اعتراف میکنند که ما اگر بخواهیم میتوانیم نرخها را کاهش دهیم یا ثبات ایجاد کنیم، خب این مسلم است که نرخ ارز بالا همیشه تورمزا بوده و به ضرر قشر کمدرآمد است اما برای ثروتمندان بسیار شرایط مناسبی را جهت تحصیل سود فراهم میکند. متاسفانه بانک مرکزی هم هیچ احساس مسئولیتی در این زمینه ندارد و به نظر میرسد مسئولانش هم شبها راحت میخوابند.
با این اوصاف، فکر میکنید انگیزه بانک مرکزی چیست؟
در مقاطع مختلف انگیزههای متفاوتی موجب اخذ تصمیمات مختلف شده است. گاهی تامین کسری بودجه دلیل این نحو عملکرد بوده، اما جالب اینجاست که دولت طی چنین اقداماتی ضرر بسیار بیشتری را متحمل میشود. اینکه چرا چنین تصمیماتی گرفته میشود را نمیدانم و باید نسبت به چنین مسائلی پاسخگو باشند. بانک مرکزی متولی افزایش تورم و همچنین کاهش ارزش پول ملی است و ما نهاد دیگری را نمیتوانیم بازخواست کنیم. گفته میشود که تلاشهای زیادی شده است ولی باید پرسید که چرا نتیجهبخش نبودهاند؟
هفته گذشته دولت ایران عملا به یک پیروزی دیپلماتیک در عرصه جهانی دست یافت و برای نخستینبار ایالات متحده امریکا در شورای امنیت بسیار مهجور بود و این اتفاق میتوانست تاثیرات روانی بسیار مثبتی بر اقتصاد ایران بگذارد، ولی ما نتیجه مثبتی از این اتفاق در بازارهای داخلی ندیدیم. آیا فکر میکنید انتخابات امریکا یا فعال شدن احتمالی مکانیسم ماشه، ممکن است تاثیری بر اقتصاد کشور داشته باشد؟
ببینید زمانی که یک تیر در خلیجفارس شلیک میشود، به سرعت خودش را در بازارهای ایران نشان میدهد. برای مثال زمانی که حاجقاسم ترور شد یا ماجرای هواپیما رخ داد، برخلاف انتظار ما شاهد نزولی شدن نرخ ارز بودیم و این نشان میدهد بانک مرکزی این مسئله را مدیریت کرده است و گرنه باید شاهد افت ارزش پول ملی میبودیم.
اگر دو سال قبل این اتفاقات رخ میداد باید نرخ دلار به ۲۵ هزار تومان هم میرسید، اما اکنون بانک مرکزی این مسئله را مدیریت میکند، حالا چرا پلهای این کار را انجام میدهد جای سوال است و مسئولان امر باید پاسخگوی آن باشند. مثلا زمانی که دلار به ۲۶هزار تومان رسید، گفته شد که صادرکنندگان برای برآورده کردن تعهداتشان ارز را از بازارهای داخلی تهیه میکنند و این امر موجب افزایش قیمتها شده است، ولی کدام عقل سلیمی میتواند بپذیرد که صادرکنندهای ارز را ۲۶هزار تومان بخرد و به دولت با ۲۳هزار تومان پس بدهد؟ نتیجهاش این است که ارز به کشور باز نمیگردد. این تناقضات باید توضیح داده شده و این مسائل باید برای مردم روشن شوند.