بار دیگر خون و خشونت بر گوشهای از سرزمین مان، سایه افکند و گروهی از هموطنان ما را به کام مرگ فرستاد و تعدادی را نیز دچار مصدومیت و سوگ عزیزانشان نمود.
نیست باد این خشونتورزی
نیست باد این مرگ خواهی و تباهی …
بار دیگر، تسلیت و عزای عمومی…
بار دیگر، اندوه و سوگواری…
و مرگ، روایت تکراری این سرزمین…
حلقهی گمشدهی حادثهی جانباختن هموطنان در کرمان، امنیت عمومی است که بزرگترین پرسش جامعه از متولیان و مدعیان تأمین امنیت و سلامت مردمان این دیار است:
۱- چرا سایهی جنگ و خشونت، زندگی ما ایرانیان را در برگرفته است؟
۲- چرا ایرانیان از یک زندگی معمولی با امنیت و آرامش نسبی مانند بسیاری از جوامع دیگر، محروم شدهاند؟
۳- چرا مرگ و خشونت و سوگ، همنشین هر روز و شب ایرانیان ست؟
۴- چرا وزارت امنیت داخلی یا همان وزارت عریض و طویل کشور، بجای تأمین امنیت عمومی ایرانیان همچنان بر ماموریت حجاب بانان و کنترل زنان جامعه؛ تمرکز و تأکید دارد؟
۵- چرا جان و زندگی ایرانیان اینچنین بی ارزش و ناچیز شده است؟
و چرا مرگ؟ چرا مرگ؟ چرا مرگ ؟…