تمامی مدیران فارغ از این که مدیریت یک سازمان کوچک یا بزرگ را بر عهده داشته باشند، یک دغدغه مشترک دارند و آن افزایش بهرهوری کارمندان است که در نهایت منجر به افزایش درآمد سازمان و پیشرفت سازمان خواهد شد. افزایش بهرهوری کارمندان یکی از ارکان اصلی برنامهریزیهای سازمانها است و بخش قابل توجهی از انرژی تیم منابع انسانی صرف این مساله میشود. با توجه به شواهد پژوهشی و تجربه زیسته سازمانها، افزایش رضایت شغلی کارمندان، تعلق خاطر داشتن به سازمان و وفاداری به سازمان به صورت مستقیم با افزایش بهرهوری اعضای سازمان در ارتباط مستقیم هستند.
بر اساس هرم نیازهای مازلو، نیازهای انسان را در ۵ سطح می توان تعریف کرد که در پایین ترین سطح ، نیازهای فیزیولوژیک مانند آب و غذا قرار دارند. سطوح بعدی به ترتیب شامل نیاز به امنیت و آرامش، نیاز به دوست داشته شدن و تعلق خاطر، نیاز به احترامو موفقیت هستندو در بالاترین سطح، نیاز به خودشکوفایی و دستیابی به نهایت پتانسیل فردی وجود دارد. برطرف شدن تمامی این نیازها و دسترسی به بالاترین سطح که شکوفایی فردی است، رضایت حداکثری فرد را به دنبال خواهد داشت. نکته ی قابل توجه این است که علی رغم نیازهای فیزیولوژیک اساسی، که اهمیت تقریبا یکسانی برای همهی انسان ها دارد، سطوح دیگر نیازها جایگاه یکسانی برای همگان ندارد و اهمیت هر نیاز می تواند برای هر شخص متفاوت باشد.
سازمان ها بر اساس منابعی که در اختیار دارند و فرهنگ سازمانی خود،از راه های متنوعی برای برطرف کردن نیازهای درونی کارمندان و افزایش حس رضایت از زندگی بهره می برند. برای نیل به این هدف و برآوردن نیازهای سطح اولبرخی، از ابزارهایی مانند اعطای تسهیلات مالی،اختصاص وام هایی با بازپرداخت طولانی مدت، اعطای پاداش سالیانه و غیره استفاده می کنند.
عده ای دیگر علاوه بر توجه به نیازهای سطوح پایینی، نیازهایی مانند احترام، داشتن اختیار و آزادی در انتخاب عمل را نیز در نظر می گیرند و با فراهم کردن بستری برای رفع این دسته از تمایلات انسانی تلاش می کنند تا مسیر رشد فردی و اجتماعی کارمندان را هموارتر سازند.
به این ترتیب هر چه افراد احساس کنند که سازمان به نیازهای متفاوت و بیشتری از آن ها توجه دارد و لوازم برطرف کردن آن ها را فراهم می سازد، احساس رضایت از سازمان و تعلق خاطر به آن افزایش می یابد و پیامد این مساله، وفاداری بیشتر به سازمان و تلاش هرچه بیشتر برای پیشرفت آن خواهد بود.
از آنجا که در دنیای کنونی لازمه برطرف کردن اکثر نیازها، پرداخت هزینه مالی است، کارت های اعتباری نقش مهمی در زندگی افراد ایفا می کنند. دارا بودن کارت اعتباری فارغ از این که افراد را از حمل و نگهداری پول نقدی بی نیاز می سازد، به آن ها این امکان را می دهد که به انتخاب خود از خدمات یا کالاهای مورد نیاز بهره مند شوند و انتخاب آن ها را محدود به استفاده از این اعتبار برای یک کالای خاص نمی کند و در عین حال قدرت خرید آنها را افزایش میدهد. به این ترتیب هر شخص، با توجه به اولویت نیازهای خود و اهمیتی که برای نیازهای مختلف قائل است، می تواند در جهت رفع آن ها اقدام کند.
یکی از روش هایی که سازمان ها می توانند برای افزایش رفاه کارمندان از آن استفاده کنند، اعطای کارت اعتباری به افراد است. پیامی که سازمان از طریق کارت اعتباری به افراد منتقل می کند این است که در عین توجه به نیازهای متفاوت افراد، تفاوت های فردی آن ها در نیازها نیز مهم انگاشته شده است، لذا به افراد این اختیار را می دهد که بنا بر نظر خود، از تسهیلات سازمان برای رفع خواسته های خود بهره ببرند. به این ترتیب احساس رضایت و دلبستگی به سازمان افزایش می یابد و هدف نهایی، که همان پیشرفت و بهره وری بیشتر سازمان است، محقق خواهد شد.