به گزارش بنکر (Banker)، البته این موضوع اتفاقی نیست که بهتازگی برای اقتصاددانان روشن شده باشد، زیرا از زمستان سال گذشته به این سو رسانههای رسمی کشور بارها با اشاره به این مسئله، خطرات ناشی از رشد فزاینده و بیسابقه نقدینگی را به دولت و بانک مرکزی گوشزد و آن را خطری نهفته در اقتصاد ایران قلمداد کردهاند. در حال حاضر نیز کارشناسان معتقدند دولت ابراهیم رئیسی که طی ماه جاری سکان هدایت دولت را بهدست میگیرد در وهله نخست باید فکری به حال جریانگیری نقدینگی به سمتی کند که ضرب تورمزاییاش گرفته و بهجای تهدیدآمیز بودن، تبدیل به فرصتی برای تقویت تولید شود.
البته عدهای از کارشناسان بر این باورند که هدایت نقدینگی به سمت بخش تولید بهدلیل پویا نبودن اقتصاد ایران امکانپذیر نیست و به همین دلیل طی سالهای متمادی شاهد تشدید بلاانقطاع نرخ تورم بودهایم که ریشه در سیاستگذاریهای نابجا و غیراصولی دولتها و سایر ارگانهای تقنینی و قضایی دارد. این گروه از صاحبنظران معتقدند هدایت نقدینگی بسیار بالای فعلی به سمت تولید برای دولت سیزدهم امکانپذیر نخواهد بود، زیرا ساختارهای اقتصادی در کشورمان بهطور کلی بهنحوی پایهریزی شده که راه برای سفتهبازی هموار است و طبیعتا سود این دست فعالیتها نیز غیرقابل مقایسه با فعالیتهای مولد از جمله بخش تولید است.
نقدینگی ۴۰ درصد رشد کرد
تازهترین گزارش بانک مرکزی درباره شاخصهای اقتصادی ایران منتشر شد که براساس آن، رشد اقتصادی در سال ۹۹ به ۳.۶ درصد رسید و نقدینگی ۴۰ درصد رشد کرد.
به گزارش خبرآنلاین، گزارش بانک مرکزی نشان میدهد رشد تولید ناخالص داخلی با احتساب نفت در سال ۹۹ معادل ۳.۶ درصد و رشد بدون نفت ۲.۵ درصد بود.
براساس آخرین آمارهای منتشر شده بانک مرکزی، تولید ناخالص داخلی به نرخ پایه معادل ۳۴۳۴ هزار میلیارد تومان، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ۹۳۶ هزار میلیارد تومان، هزینههای مصرفی بخش خصوصی ۱۷۱۱ هزار میلیارد تومان و هزینههای مصرفی بخش خصوصی ۳۷۷ هزار میلیارد تومان گزارش شده است.
بانک مرکزی همچنین نرخ رشد نقدینگی را در اسفند سال ۹۹ نسبت به مدت مشابه سال قبل، ۴۰.۶ درصد عنوان کرد.
در این گزارش، نرخ رشد پول ۶۱.۷ درصد، شبهپول ۳۶.۲ درصد و سپردههای بخش غیردولتی ۴۱.۱ درصد اعلام شده است.
یک مغالطه بزرگ
پیمان مولوی، دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران با تاکید بر مغلطه بودن برخی ادعاهای کارشناسان و مسئولان در زمینه کنترل نقدینگی به گفت: بسیاری از کارشناسان مدعی میشوند نقدینگی را باید به سمت تولید هدایت کرد تا از آثار تورمی آن کاسته شود اما در این بین یک مغالطه بزرگ وجود دارد و آنهم امکانپذیر نبودن اجرای چنین سیاستی است. در واقع دوستان بخشی از ماجرای نقدینگی را میگویند اما مشکل از جایی شروع میشود که داستان را بهطور کامل تعریف نمیکنند و آن هم نحوه هدایت نقدینگی به سمت بخشهای مولد اقتصاد است.
وی در ادامه افزود: وقتی با تحریم مواجهیم و برای نقلوانتقالات مالی مشکلات عدیدهای داریم، چگونه میتوانیم درآمدهای نفتی را وارد کشور کنیم؟
تقاضا کلید حل مشکل است
مولوی عنوان کرد: همانطور که اشاره شد نمیتوان صرفا با شعار دادن مشکلات را حل کرد. ما در حال حاضر باتوجه به مختصات اقتصاد ایران نمیتوانیم نقدینگی را در اختیار تولید قرار دهیم، به همین دلیل چارهای غیر از افزایش دادن تقاضا نداریم؛ البته تقاضا نباید بهنحوی تقویت شود که اقلام توسط شهروندان خریداری و در پستوی خانهها احتکار شوند.
این اقتصاددان در ادامه یادآور شد: فقط با گفتن اینکه ما باید نقدینگی را به سمت تولید ببریم، مرتکب یک مغالطه میشویم. وقتی تولیدکننده در داخل کشور با هزاران مشکل مواجه است و سودآوری کافی را ندارد و دائم توسط ریسکهای مختلف تهدید میشود، نمیتوان انتظار داشت که نقدینگی بهسادگی وارد بخش تولید شود.
شیشه شکسته
دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران با ذکر مثالی اقتصاد ایران را درگیر چالشهای اساسی دانست و به گفت: درس اول اقتصاد ایران دقیقا نقل داستانی است که بارها شنیدهایم و آن هم داستان شیشه شکسته است. تصور کنید فردی شیشه یک نانوایی را میشکند.
نانوا برای جبران این خسارت مجبور است هزینهای را برای خرید شیشه جدید پرداخت کند و متضرر میشود اما افرادی که در صف نانوایی ایستاده بودند میگویند این اتفاق آنچنان که فکر میکنیم ناگوار و آسیبزا نبوده، چراکه در حال حاضر آن شیشهبر و شیشهفروش و تولیدکننده شیشه میتوانند علاوه بر ایجاد اشتغال درآمدی هم کسب کنند؛ اما هیچ کس یادش نیست که نانوای نگونبخت متحمل ضرر شده است.
اگر شیشه نمیشکست، نانوا میتوانست همان پول را در بازار هزینه کند و برای خودش یک دست لباس نو بخرد. خرید لباس هم دقیقا کار تولید میکند و درآمدزا خواهد بود اما فرقش این است که دیگر شیشهای در این بین شکسته نشده است!
این کارشناس و تحلیلگر اقتصاد در ادامه تصریح کرد: اقتصاد ایران نیز دقیقا مشابه این سیستم کار میکند؛ بهنحوی که یک فرد نابلد سنگی را به شیشهای میکوبد و ما بهجای جلوگیری از شکستن شیشههای بیشتر، این عمل مخرب را یک اقدام اشتغالزا میشماریم. این موضوع تا جایی ادامه پیدا میکند که شکستن شیشه تبدیل به رویه میشود و اقتصاد به روزی میافتد که امروز شاهدش هستیم. در چنین وضعیتی نمیتوان انتظار داشت نقدینگی بهسادگی وارد بخشهای مولد شود و اثر تورمزایی نداشته باشد.
مولوی در پایان خاطرنشان کرد: البته هدایت نقدینگی به سمت تولید در اقتصادی مانند کره جنوبی امکانپذیر است اما نباید فراموش کرد که اقتصاد کشورهایی مانند کره بهطور کلی با آنچه ما در کشورمان شاهد هستیم متفاوت است. در آن کشورها اقتصاد بهشکل ذینفعانه کار نمیکند، بلکه مولد است و ورود نقدینگی به حوزه تولید نیز طبیعی است.
نقدینگی یک موهبت است
محمد حسننژاد، استاد اقتصاد و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی با تاکید بر مثبت بودن رشد نقدینگی در اقتصاد به گفت: اتفاقا رشد نقدینگی بههیچ وجه یک تهدید تلقی نمیشود، بلکه یک موهبت است و ما اگر بتوانیم بهدرستی از این فرصت استفاده کنیم بدون شک نه دچار تورم میشویم و نه اقتصادمان وارد سیکل رکودی میشود.
وی در ادامه افزود: ما برای انجام هر فعالیت اقتصادی به نقدینگی نیاز داریم، در واقع بدون نقدینگی امکان ساماندهی هیچ کاری در اقتصاد وجود ندارد.
انحراف نقدینگی
حسننژاد به موضوع انحراف نقدینگی اشاره کرد و گفت: مسئلهای که رشد نقدینگی را تبدیل به یک بلای خانمانسوز برای اقتصاد میکند انحراف نقدینگی است که باعث میشود تورم بهصورت افسارگسیختهای افزایش پیدا کند.
این استاد دانشگاه تربیت مدرس با تاکید بر اهمیت هدایت منابع به سمت بخشهای مولد اقتصاد به گفت: وقتی پولی وارد بانک میشود، میتوان نقدینگی حاصل شده را وارد کانال تولید کرد و با ارائه تسهیلات به این بخش چرخ اقتصاد را در مسیر درستی به گردش در آورد.
نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی با اشاره به نقش پررنگ دلالی در ایجاد تورم یادآور شد: در شرایطی که نقدینگی موجود در بانکها بهجای تولید به سمت دلالبازی و فعالیتهای سفتهبازانه میرود، تشدید تورم نیز طبیعی خواهد بود. حسننژاد در پایان ضمن یادآوری اشتباهاتی که در سیستم سیاستگذاری اقتصادی مرتکب میشویم، خاطرنشان کرد: اگر نظام بانکی پول در دسترس خود را در اختیار سازنده مسکن بگذارد، هم تولید افزایش پیدا میکند و شاهد اشتغالزایی خواهیم بود و البته با تقویت طرف عرضه مسکن در بازار میتوان قیمتها را نیز کنترل کرد، اما همانطور که گفته شد متاسفانه این چرخه به گونه دیگری رقم میخورد و ماجرا بهشکل دیگری اتفاق میافتد که ما در نهایت دچار تورمهای چندده درصدی میشویم.