1- فشار مافیای اداری
2-فامیل دوستی مدیران و اعتقاد شدید به انجام فریضه الهی صله رحم
3-کمبود ویتامین V (وجدان بیدار)
4-افزایش روز افزون پاچه خواران و سریش مسلکان(مگسان گرد شیرینی )
5-مدیران نابینا(که روشندل هم نیستند)،البته نورچشمی ها را چهارچشمی می بینند.
6-ترجیح خود خوری به اعتراض در کارکنان ساعی (البته آنچه جایی نرسد فریاد است…)
7-شیوع بیماری چندش اور سندروم سنگ پای قزوین در گروهی از کارکنان
8-جاه طلبی کارکنان چورمنگ و مبتلا به بیماری فوق
9-نجابت و کم زبانی کارکنان زبده
10-ذی نفوذی کارکنان تاجر و مایه دار
11-نکته مهم:کارکنان خوب و خبره الزاما نمی توانند پاچه خوار و تسلیم باشند!
12-یادمان نرود: هرکی به فکر خویشه…(سازمان و پیشرفت موسسه و …ولش ،همش شعاره)
13-نبود نظارت منسجم و هدفمند از بیرون بر انتصابات درون سازمان
14-عادت به پذیرش پارتی بازی و عادی بودن آن
15-مدیر پارتی دار کی تواند منع پارتی بازی کند؟یا کی تواند پارتی بازی نکند؟
16- لعنت به این کارمندی که از کاف تا ی همش ایراده