به گزارش بنکر (Banker)، این رویه دولت جمهوریخواه ایالات متحده امریکا همزمان بود با کشمکشهای سیاسی ونزوئلا که حتی کار به جایی رسید که برخی کشورهای قدرتمند جهان (با محوریت امریکا) مشروعیت دولت نیکولاس مادورو (رئیسجمهوری کنونی ونزوئلا) را زیر سوال بردند و حتی در اقدامی عجیب «خوآن گوایدو» را بهعنوان رئیس دولت انتقالی این کشور به رسمیت شناختند. به گزارش صمت آنچه موجب چندپارگی اجتماعی در ونزوئلا شده، فشارهای اقتصادی کمرشکنی بود که به جهت تحریمهای اقتصادی و سیاسی بینالمللی بر این کشور امریکای لاتین وارد شد؛ فشارهایی که در نهایت اقتصاد بیمار و نفتی این کشور را دچار پدیدهای ویرانگر به نام «ابرتورم» کرد.
این ماجرا مدتی است که برای ما ایرانیها اهمیت بیشتری پیدا کرده و از گوشه و کنار هشدارهای کارشناسان شنیده میشود تا دولت هر چه سریعتر برای فرار از معضلی مشابه آنچه در ونزوئلا رخ داد، دست به کار شود. نیت و انگیزه دولت ترامپ تفاوتی در نتیجه کار نخواهد داشت. قطعا همه ایرانیان از نیات شریرانه دولت کنونی امریکا مطلع هستند اما وظیفه دولت ایران جلوگیری از بروز فجایعی است که در خیابانهای کاراکاس روی داد. به سراغ پیمان مولوی رفتیم تا نظر او را درباره میزان احتمال بروز پدیده «ابرتورم» در کشورمان جویا شویم. این کارشناس و تحلیلگر بینالمللی اقتصاد معتقد است اقتصاد ایران شباهت چندانی به سیستم اقتصادی ونزوئلا ندارد و مهمتر آنکه راهکارهایی نیز پیش روی دولت وجود دارد تا با تعقل و جدیت اقتصاد کشور را از این گردنه حساس عبور دهد.
از دیدگاه شما چه عواملی موجب ایجاد ابرتورم در نظام اقتصادی یک کشور میشود؟
کشورهایی که دچار ابرتورم شدهاند، پیش از هر چیزی دارای مشکلات جدی و اساسی در رشد اقتصادی بودهاند. عامل دیگر ایجاد ابرتورم بالا بودن هزینههای دولت است که بهدلیل نبود بهرهوری در اقتصاد، پایه پولی رشد میکند و در نتیجه نقدینگی هم با رشدی بسیار زیاد مواجه میشود.
بهنظر شما ممکن است اقتصاد ایران گرفتار «ابرتورم» شود؟
واقعیت این است که ما در سال ۹۷ تورم ۵۰ درصدی داشتیم، سال ۹۸ با تورم ۴۱ درصدی دست و پنجه نرم کردیم و در سال ۹۹ هم بهنظر میرسد تورم نزدیک ۵۰ درصدی را در بازارها شاهد باشیم (البته آمار رسمی هنوز منتشر نشده است). اقتصاد ایران در این سالها با نرخ تورم بسیار بالایی همراه بوده اما اینکه آیا روندی که طی میکنیم به سمت ابرتورم میرود یا خیر یک بحث دیگر است.
اقتصاد ایران بهدلیل نوع ساختاری که دارد و همچنین بهدلیل تحریم در سالهای متمادی به یکسری ویژگیهایی در حوزههای مختلف رسیده است. بخشی از این مشخصهها به اقتصاد کلان مربوط میشود و بخش دیگر نیز به نوع اداره اقتصاد کشور بازمیگردد. برخی از این موارد میتوانند تورم را تهییج کنند و بعضی دیگر ممکن است جلوی ایجاد ابرتورم را بگیرند.
چه راهحلی برای جلوگیری از بروز چنین بحرانی در اقتصاد ایران وجود دارد؟
آنچه در کشور ما بسیار مهم است و میتواند در این مسیر کمککننده باشد رجوع به ترم «اقتصاد» است. بانک مرکزی از چند وقت پیش دست به رونمایی از بازار باز زده – البته این مسئله بیش از ۳ دهه است که در کشورهای مختلف کلید خورده- و از انتشار اوراق برای کنترل تورم و حوزههای دیگر استفاده
میکند. ما اگر میتوانستیم از این ابزار بهدرستی بهره ببریم احتمالا امروز موقعیت بسیار بهتری داشتیم. متاسفانه ما در کشورمان نسبت به پدیدههای جدید بسیار دیر واکنش نشان میدهیم و زمانی هم که تصمیم به اقدام گرفته میشود گروههای مختلفی میخواهند وارد این دست مباحث شوند. البته شروع فعالیتهایی مانند انتشار اوراق مشارکت و قرضه و راهاندازی بازار ارزی قدمهای مثبتی در این راه بوده است. با این همه هنوز هم میتوان اقداماتی را انجام داد اما مهمتر از آن ثبات در اجرای یک اقدام و جا افتادن آن است. برای مثال تولید ناخالص ملی ظرفیت بالایی برای انتشار اوراق بدهی (اوراق خزانه) دارد.
خب دولت این کار را در دست اجرا داشت، اما انتشار همین اوراق هنوز عمیق نشده که بانک مرکزی وعده اوراق دیگری مانند اوراق سلف نفتی را داده است.
یکی از راهکارهایی که به ما در کنترل تورم و دستیابی به تورم تکرقمی کمک میکند، همین بحث انتشار اوراق است که باید جدی گرفته شود. همه کشورهایی که از این طرح بهدرستی بهره برده و از راههای صحیح برای کنترل تورم استفاده کردهاند، به نتیجه رسیدهاند.
راهکار دوم برای اینکه اقتصاد ما دچار ابرتورم نشود آزادسازی اقتصاد است. اقتصاد ما یکی از بستهترین اقتصادهای جهان است و ما باید تلاش کنیم تا از مجوزمحوری (بوروکراسی) رها شویم. در واقع منظور از این برنامه همان طرح مجوززدایی است. شما امروزه در ایران هر کاری را که بخواهید آغاز کنید به چندین مجوز احتیاج دارید.
اما سومین مورد رونق دادن تولید ناخالص داخلی است. این امر البته در حرف بسیار ساده است اما باید برای رسیدن به آن بسیار جدی و دقیق تلاش کرد.
پیشنهاد شما برای رونق دادن به تولید ناخالص داخلی چیست؟
رونق دادن به تولید ناخالص داخلی وجوه مختلفی دارد؛ نخست آنکه ما در کشوری زندگی میکنیم که ریال در آن devaluate (ارزشزدایی) شده و ارزشش را از دست داده است. در مقابل ما هنوز ظرفیتهای بسیار گسترده صادراتی داریم. متاسفانه اینجاست که بحث تحریم، روابط مالی و بحثهایی که مانع از گسترش صادرات میشوند، خودنمایی میکنند و ما بالاخره باید فکری به حال این شرایط کنیم، زیرا اگر نتوانیم بر رشد نقدینگی غالب شویم با تورم بالایی مواجه خواهیم بود. البته الان هم بهنوعی دچار تورم افسارگسیخته هستیم. توجه داشته باشید که تورم ۵۰ درصدی هرچند ابرتورم نیست اما ابدا تورم کمی نیست و اگر حواسمان به این مسئله نباشد، این روند تورم بهسادگی قابلیت تبدیل شدن به ابرتورم را دارد.
نکته دیگری که در فضای اقتصادی ما دیده میشود، «تورم انتظاری» است؛ تورمی که در حال محقق شدن بوده و محقق نشده و به هر دلیلی آنچه امروز میبینیم چشمانداز اقتصاد ما است.
در این شرایط اگر نتوانیم برای فعالان اقتصادی و مردم عادی چشمانداز مناسبی از فردای اقتصاد ایران ترسیم کنیم که سرمایهگذاری و آینده روشنی را در آن ببینند، شاهد تورم بسیار بالاتری خواهیم بود.
حالا این موارد چه زمانی ممکن است باعث ایجاد ابرتورم شود را نمیدانم! اما واقعیت این است که تورم امروز هم تورم کمی نیست. تقریبا در ۳ سال ما حدود ۱۴۰ درصد تورم داشتهایم که اصلا زیبنده اقتصاد ایران نیست.
آیا ممکن است دچار مشکلاتی شویم که پیشتر در زیمبابوه و ونزوئلا بروز یافته است؟
بهنظر من نمیشود اقتصاد ایران را با ونزوئلا و زیمبابوه مقایسه کرد.
اقتصاد ایران بهدلیل اینکه در لاک خودش فرو رفته ظرفیتهای خوبی را هم ایجاد کرده که میتوانند کمکحال ما باشند. علاوه بر آن اقتصادهای زیمبابوه و ونزوئلا با مشکلاتی که ما با آن دست به گریبان هستیم روبهرو نبوده و نیستند، به همین جهت ما نمیتوانیم از ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران صحبت کنیم اما ممکن است به ایرانی شدن اقتصاد برسیم.
بهنظر من اگر به فرصتها توجه شود، مباحث درک شوند و تعصبی نسبت به راهحلها نداشته باشیم و از تجربههای موفق استفاده کنیم، میتوانیم از بروز چنین اتفاقی جلوگیری کنیم. اگر خاطرتان باشد حدود ۳ سال قبل هم با چنین شرایطی مواجه بودیم. به علاوه اینکه اقتصاد ما در این مدت تحت شدیدترین تحریمها قرار گرفته اما هنوز دچار ابرتورم نشده است. البته باز هم تاکید میکنم تورم ۵۰ درصدی هم کم نیست و نباید حتما منتظر ابرتورم باشیم. ما تقریبا ابرتورم را به چشم دیدهایم؛ دیگر چه اتفاقی باید میافتاد که نیفتاده؟ براساس آخرین گزارش مرکز آمار، نرخ تورم سالانه مرداد ۱۳۹۹ برای خانوارهای کشور به ۲۵.۸ درصد رسیده است. همچنین نرخ تورم نقطهای در مرداد ۱۳۹۹ به عدد ۳۰.۴ درصد رسیده است. به عبارت دیگر خانوارهای ایرانی بهطور میانگین ۳۰.۴ درصد بیشتر از مرداد ۱۳۹۸ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. همچنین نرخ تورم نقطهای مرداد ۱۳۹۹ در مقایسه با ماه قبل ۳.۵ واحد درصد افزایش یافته است.
توصیه نهایی شما به دولتمردان اقتصادی ایران چیست؟
توسعه اقتصادی، رشد تولید ناخالص داخلی در کنار کنترل رشد نقدینگی میتوانند جلوی چنین اتفاقی را بگیرند و از همه اینها مهمتر ثبات در اقتصاد است که ایجاد ثبات هم متاسفانه با حرف اتفاق نمیافتد. البته من هم ممکن است حرفهای مختلفی بزنم اما در نهایت احتیاج به عمل کردن به حرفهایمان داریم. آنچه مسلم است اقتصاد ایران تنها در صورت بروز دو اتفاق با مشکل بسیار جدی مواجه خواهد شد؛ یکی بروز ابرتورم و دیگری کاهش سرمایهگذاری. تنها در صورت بروز این دو مشکل، اقتصاد به فروپاشی کشیده میشود و بر سیاست نیز تاثیر خواهد گذاشت؛ بنابراین راهی جز کنترل تورم و جلوگیری از بروز ابرتورم نداریم. برای جذب سرمایهگذاری هم اقدامات مثبتی در حال شکلگیری است که جذب نقدینگی بورس از جمله این اقدامات است. در صورت جذب نقدینگی بورس و هدایت این نقدینگی به سمت تولید میتوان در چرخه رونق اقتصاد قرار گرفت که در نهایت به کنترل تورم میانجامد.